قالب وردپرس بیتستان پرنده فناوری
ماڵپەڕی هسارە / وتار / زبان کردی از سنت شفاهی تا زبان نوشتاری

زبان کردی از سنت شفاهی تا زبان نوشتاری

جمال نه‌به‌ز

ترجمه از انگلیسی :حمزه محمدی

برایم جای بسی خوشحالی است به ویژه برای همه کسانی که صادقانه علاقمند به رهایی زبان کردی سرکوب شده هستند، که این کنفرانس بین المللی بر گزار می شود.آن برخی مفاهیم عملی و رویکردهای آینده در مورد زبان کردی را روشن خواهد کرد. به عنوان یک مستشرق، همچنین به عنوان یک فرد غیر ایدلوژیک، و به عنوان کسی که حدود چهل سال با پروبلماتیک  چند وجهی  زبان، تاریخ و فرهنگ کردی آشنا و درگیر بوده است ، معنا، ارزش و ضرورت رویداهای نظیر این کنفرانس را درک می کنیم و آنرا ارج می نهم. در این فرصت از انسیتو کرد پاریس و دانشگاه سوربن به خاطر تلاش برای فراهم کردن زمینه و امکان برگزاری این همایش سپاسگزاری می کنم .امیدوارم که این همایش اولین و آخرین رویداد از این دست نباشد بلکه نقطه شروع جاده دراز و طولانی پژوهش وغنی سازی زبان کردی باشد، زبانی که چهل میلیون انسان بی دولت و در یک وضعیت مخاطره انگیز با آن صحبت می کنند.

افراد دانشگاهی که فارغ از تعصب و جانبداری، تاریخ کرد را مطالعه  می کنند. بر این نظر، که کردها یک نژاد باستانی هستند، اجماع نظر دارند کردها بیش از هزاران سال است حتی بیشتر از آنچه که اسناد نوشتاری منعکس می کنند در یک سرزمینی که به عنوان (گهواره تمدن انسانی ) توصیف شده است ، زندگی می کنند. با بررسی اسطوره شناسی یهودی و اسلامی در می یابیم که قله کوه (جودی )محل فرود کشتی نوح در کردستان قرار داشته است.همچنین از تاریخ در می یابیم که در سرزمین کردها و قلمروهای اطراف آن تمدن های پیشرفته  زیادی وجود داشت ، نظیر مزوپتامیا،هیتی ها، هوری ها ،کاردوخی ، میتان ها،پارتی ها ،ساسانیان ،به علاوه برخی  از ادیان عمده جهان در سرزمین کردها  قرار داشته اند نظیر میترایسم (آیین پرستش خورشید)،مزدایسم (آیین زردشتی)، ادیان رمزی، یهودیت، مسحیت، مانویت و اسلام. حتی امروز برخی از اجتماعات مذهبی تلفیقی نظیر ایزدی ها،کاکه ای(یارسان، یا اهل حق) علوی ،شبک ،سارایی،باجلان،حقه و غیره در کردستان وجود دارند ، که همه آنها این واقعیت را آشکار می کنند که کردها دارای یک میراث فرهنگی غنی هستند.

قبل و بعد از ظهور اسلام  در قرن هفتم میلادی، کردهایمسلمان در بنیان گذاری سلسله های عربی ،ایرانی و ترکی فارغ از قوم گرایی و تعصب که کمتر در میان سایر جوامع دیده می شود،مشارکت داشتند، چند نمونه  محدود را ذکرمی کنیم: پی ریزی سلسله عباسی به واسطه تلاش انقلابی کرد(ابو مسلم خراسانی)در سال ۷۵۰م صلاح الدین ایوبی (۱۱۹۳-۱۱۳۷م)و غلبه بر فلسطین در خلال جنگهای صلیبی در قرن دوازدهم پایه ریزی سلسله صفوی(۱۷۳۶-۲/۱۵۰۱م)در آغاز قرن شانزدهم به وسیله شاه اسماعیل پسر شیخ صفی کرد مرشد (رهبر ) یک فرقه از دراویش و سرانجام، البته  نه به عنوان آخرین ، پایه ریزی امپراطوری عثمانی که مورد حمایت اکثریت امیر نشین های مستقل کرد بود. بعد از جنگ چالدران که در آن عثمانی ها با کمک کرد ها ایرانیان را شکست دادند، کردها به طور رسمی در سال ۱۵۱۵م با عثمانی ها هم پیمان و متحد شدند  بدین گونه اپراطوری عثمانی تاًسیس شد.

موفقیت های نظامی وسیاسی کردها به نفع همسایگان نبود، همکاری های چشمگیر ادبا، محققان و هنرمندان کرد در غنی سازی فرهنگ ایرانی عربی و همکاری آنها در تقویت آیین اسلام بسیار جالب توجه بود .غزالی ، پژوهشگر مسلمان چهار گروه از جماعات را به عنوان (ارکان استواری اسلام معرفی کرده است، سومین گروه کردها هستند . این واقعیت  که کردها قرنهاست برای پایه گذاری دولت خودی یا ترویج و توسعه زبان کردی تلاش چندانی نکرده اند، ما را متوجه دخالت بیگانگان می کند. مورخ ترک عثمانی (شمس الدین سامی)در پایان قرن در کتاب خود (قاموس العالم ){فرهنگ نامها} می نویسد:

(همه دانش آموختگان کرد مطالب خود را به زبان عربی و فارسی می نوشتند، در همین حال از زبان خود غافل بودند)

به عنوان یک نمونه، پژوهشگر و محقق کرد شیخ معروف نودی برزنجی (۱۸۳۸-۱۷۳۳)یکی از چهل وشش نویسنده  نامدار کرد بود که با زبان فارسی و عربی کار می کرد.این کارها در حوزه های فقه، اخلاق، خداشناسی، نجوم، فلسفه و ادبیات بود. نودی برزنجی در طول هشتادوپنج سال عمرخود تنها یک کتاب به زبان کردی نوشت. این کتاب یک فرهنگ لغت عربی – کردی بود که شامل چند صد واژه بود. برزنجی در دیباچه این کتاب به زبان فارسی در مورد دلیل نگارش این کتاب چنین می نویسد:من به او یادآور می شوم: بدین دلیل که پسر من احمد ، لغات عربی را آسان فراگیرد .به همین جهت نام آنرا احمدیه گذاشته ام.

مساًله جالب توجه آن است که در داخل امیر نشین های کرد نشین که به وسیله خاندان مستقل کرد اداره می شدند،به عنوان مثال حسنوی (تاًسیس به سال۱۹۵۹) دوستکی (۱۰۹۶-۹۹۰م) و…زبان کردی به عنوان زبان نوشتاری رسمی به کار برده نمی شد. با این حال ، آن به عنوان زبان اصلی مردم باقی ماند و وسیله اصلی ارتباط مابین مردم و حاکمانشان بود. فراموشی و فقدان دلبستگی به زبان پیامدهای منفی برای کردها به همراه داشت که  اثرات آن امروز هم محسوس است.به طور کامل روشن نیست که چرا دانش آموختگان کرد سرمایه روشفکری(فکری)خود را برای کشورهای دیگر هزینه کردند ، در این مقاله مختصراٌ به این موضوع می پردازیم، با این توضیح که این مسئله به فصل دیگری مربوط است فصلی که به این سوال می پردازد که چرا دانش اموختگان کرد قادر نبود ویا تمایل نداشتند که سرمایه های دیگران را به منظور هر چه بیشتر ((عربیزه)) یا ((فارسیزه))کردن مردم کرد به کردستان وارد کنند. به هر حال اگر کسی در مورد خصوصیات خودش نتواند چیزی بگوید یا نتواند علایق و منافع خود را تعقیب کند، دیگران این کار را برای او انجام می دهند و اغلب هم این کار را نادرست انجام می دهند .بنا بر این از آن زمان به بعد تبیینات خیالی در مورد خاستگاه و ارزش زبان کردی ارائه شد .من در این مقاله به طور مختصر به این موضوع می پردازم : در حدود هزار سال مورخان عربی ،به طور مثال نظیر المسعودی (فوت به سال ۷/۹۵۶م )ابن حوقل (فوت در حدود ۹۷۷م )و…ادعا کرده اند که کردها از تبار شجاع و با شهامتی هستند. فردوسی شاعر حماسی فارس (۱۰۲۰-۹۳۲م)  از کردها به عنوان دودمان آن دسته از جوانانی که از دست ضحاک ظالم در امان مانده بودند و موفق شد که به کوها پناه ببرند ، یاد کرده است .خواجه سعد الدین(۱۵۹۹-۱۵۳۷م)مفتی کرد در امپراطوری عثمانی ، در کتاب ((تاج التواریخ ))خود می نویسد:

((از جانب پروردگار مقرر شده است که کردها نمی توانند برای خود دولتی داشته باشند، زیرا روزی روزگاری یک مرد جنگجو با هیبت به حضور حضرت محمد رسید.حضرت که دلواپس و نگران بود ، در مورد جایی که از آن آمده بود سوًال کرد مهمان با حالت دوستانه و احترام آمیز جواب داد که او یک کرد است. حضرت سرش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود :خدایا نگذارید که کردها با هم متحد شوند، اتحاد و همیستکی آنان باعث نابودی و ویرانی جهان خواهد شده))

توهین و بی احترامی به هویت و زبان کردی تا حدود زیادی در این شعر عامیانه منعکس شده است (از زبان فارسی ترجمه شده است )

عربی آغاز و فرجام هر چیزی است

فارسی شکر است

ترکی هنر است

کردی گوز خر است

بی توجهی روشفکران کرد به زبان کردی باعث به وجود آمده اسطوره ها وافسانه های زیادی در مورد آن شده است.یک نمونه از موارد متعدد را برای یادآوری ذکر می کنم. بهاالله موسس دین بهایی (۱۸۹۲-۱۸۱۷) که دو سال در کردستان (۵۶-۱۸۵۴) با نام وعنوان مستعار ((درویش محمد)) زندگی می کرد زبان کردی را (زبان آدم نامید).او ادعا کرد که حضرت آدم با زبان کردی تکلم  می کرد، زیرا به اعتقاد وی (زبان کردی ) دستور زبان ندارد .بهاء الله  در این که آدم با چه زبانی با نو عروس خود (حوا) صحبت کرده است ، اظهار نظر نکرده است. دانستن این نکته که با چه زبانی تکلم می کرده قابل بحث و جالب است، حضرت بهاء الله این مساله را برایمان روشن نکرده .

زبان یک محصول فکری – ذهنی انسانی است. بیشتر زبانها (به استثنای اسپرانتو) به طور شفاهی بعنوان وسیله ای برای تجارت و ارتباط به وجود آمدند. شرایط تاریخی باعث می شود که یک زبان شفاهی یا یک زبان نوشتاری توسعه  یابد .این شرایط تحت تاًثیرعوامل اجتماعی قرار داشته است.در برخی مواقع عوامل دینی ،گاهی اوقات عوامل سیاسی در مواقع دیکر عوامل اقتصادی یا روان شناختی و یا ترکیبی از همه عوامل نقش تعیین کننده داشته است.این بر ما روشن است که عامل دین نقش مهمی در دوران گذشته بازی کرده، اولاٌ در توسعه زبان گفتاری به زبان نوشتاری و سپس در قاعده مند کرده آن . کردها می توانند با نظری با همسایگان خود این نکته را دریابند. به عنوان مثال مسیوتر مسیحی (مزورب ماشتوتر) حروف الفبای آمریکایی را در سال ۴۰۶م به منظور مستند کردن متون مذهبی در آمریکا به وجود آورد.دین اسلام ،به ویژه کتاب مقدس اسلام ، قرآن ،که در قالب گویش قریش بیان شده است ، گویش خود را به زبان نوشتاری همه اعراب تبدیل کرد.

همانطور که قبلاً اشاره شد،کردستان از دیرباز تا به امروز سر زمین ادیان مختلف بوده است . پژوهش در باب اجتماعات مذهبی تلفیقی کردی که قبلاً به آنها اشاره شد، اطلاعات مفیدی را در این مورد که در دوران گذشته (آیین مزدا )بالاتر از همه ادیان در میان کردها در کردستان رواج داشت و مورد پرستش قرار می گرفت، در اختیار ما قرار می دهد. اگر کسی با آیین زردشت آشنا باشد می داند که اوستا کتاب مقدس این دین است به اعتقاد من ، اوستا یک منبع قدیم کردی است.من می دانم کسانی وجود دارند که با این نظر من موافق هستند. به اعتقاد من آنها که در مورد زبان کردی با جدیت و بی طرفی لازم مطالعه نکرده اند و بر آن احاطه ندارد، زمانی که آنها این کار با این زمینه انجام دهند، با من هم عقیده خواهند شد. که در یک دوره ای در کردستان با زبان اوستایی تکلم می شد.از طرفی دیگر آنها شواهد و تییبنات دیگری در مورد خاستگاه  زبان کردی دست پیدا می کنند که مطلقاً با موارد ذکر شده شبیه نسیت. به هر حال اگر بر خلاف تحقیقات محققان و پژوهشگران کلاسیک عرب و فارسی ،کردها را از نسل و دودمان شجاعان تلقی نکنیم و همچنین آنها را به عنوان فرشتگان نازل شده بر روی زمین نشناسیم ، باید بپذیریم که آنها از نسل مردمانی هستند که در یک زمان نا مشخص در کشور باستانی ((مید)) زندگی می کردند و به طور نسبی در دوران پیشین آیین مزدا را تجربه کرده اند، و با زبان اوستایی تکلم می کردند. خوشبختانه تحقیقات اخیردیدگاه مرا تاًیید می کند. به ویژه تحقیقات عمادالدین دولتشاهی، از کردها شرق، در مورد کوههای ناشناخته،که نام های آنها در زبان اوستایی آمده از تبیین زبان شناختی نشان داده است که این کوه ها ،همان کوه هایی هستند که در کردستان امروزی قرار گرفته اند دیدگاههای دولتشاهی در کتاب جغرافیایی غرب ایران ارائه شده است من مطالعه این کتاب را که به زبان فارسی نوشته شده است ، توصیه می کنم.

تنها بخش کوچکی از زبان کردی مورد کنکاش و پژوهش قرار گرفته است. برای مطالعه و پژوهش زبان کردی ما نیازمند تاًسیس موًسسه ای برای مطالعه کردشناسی هستیم. در هیچ کجای دنیا چنین موًسسه ای وجود ندارد که به طور واقعی به کردشناسی پرداخته باشد. حتی سه دانشگاه کردستان جنوبی (دهوک، هولیر ، سلیمانیه) که به وسیله دولت کردی که اصطلاً اقلیم کردستان خوانده می شود ، تاًسیس شده و اداره می شوند. نه یک موٌسسه کردشناسی دارند و نه یک دپارتمان کردشناسی. در بسیاری از دانشگاههای اروپا (ازجمله در پاریس )رشته های زبان ، ادبیات و برخی اوقات تاریخ کرد تدریس می شود. درهر حال این نمی تواند بیانگر کردشناسی باشد.کردشناسی عبارت است از مطالعه زبان کردی و ابعاد و زمینه های تاریخی آن که بر مبنای اصول علمی هدایت شود.بدون مقایسه سیتمانیک (نظام مند ) زبان کردی با زبان ایرانی قدیم ، میانه، و مدرن نمی توان کردشناسی به معنای واقعی کلمه داشت.

دانستن این نکته مهم است که کرد شناسی در عراق به ویژه در زمان رژیم بعث ممنوع بود.مطالعه زبان کردی در دانشگاه بغداد و سلیمانیه (و بعدها هولیر )مجاز بود، با یان حال تلقی زبان کردی بعنوان یک زبان ایرانی یا مقایسه زبان شناختی آن با سایر زبانهای ایرانی مجاز نبود. چیزی که امروز هم پرداختن به آن مجاز نیست. پرداختن به این امر به معنی تجزیه  طلبی است . اما در حال حاضر در سه دانشگاه تحت کنترل و نظارت دولت کردستان (در اقلیم کردستان ) و در نهایت در دانشگاه صلاح الدین مطمئناً امکانات و زمینه هایی برای داشتن بخش کردشناسی وجود دارد .من از وزیر آموزش پرورش کردستان می خواهم که دپارتمان مطالعات کردی را از دانشکده ادبیات جدا کند و برای دانشکده یا دانشگاه مطالعات کردشناسی اقدام کند.تفاوت (مطالعات کردی) و مطالعات کردشناسی باید برای کسانی که در این زمینه کار می کنند مشخص شود.

اجازه بدهید به موضوع خودمان یعنی پی بردن به اینکه چگونه زبان کردی از شفاهی به زبان نوشتاری تبدیل شد بر گردیم. جنبش جنگجویان عرب تحت لوای اسلام، مدت زمان  کوتاهی بعد از فوت حضرت محمد (ص) موفق به برانداختن امپراطوری ساسانی و بیزانس شد. کردهایی که  در این قلمروها زندگی می کردند در مرکز این نمایش جنگی قرار گرفتند. مقاومت کردها در مقابل دین جدید قرنها به طول انجامید. اما به تدریج محرومان کرد به دین اسلام گرویدند.همچنانکه قبلاً یاد آوری کردم ، در دورانی که زبان کردی مورد بی مهری روشفکران کرد قرار کرفته بود شاعر و فیلسوف بزرگ کرد احمد خانی (۷/۱۷۰۶-۵۱/۱۶۵۱) شکسپیر کردها سیصد سال پیش داستان(مم و زین ) را نوشت. او به انتقاد  از کردهای دانش آموخته می پرداخت و از اینکه کردها (یتیم و بی سرپرست ) شده بودند و از زبان کردی فراموش شده ی ((مس اندود)) به سختی شکایت داشت(در مقایسه اطلاق طلا به زبان غنی)

کردهایی که اسلام را به عنوان دین خودشان نمی پذرفتند، دیدگاه متفاوتی در مورد زبان و فرهنگ کردی داشتند. واقعیت زیر ارزش یاد آوری و باز گویی را دارد: حاکمان عرب اسلامی که کردستان را اشغال کردند ، مدت زمان کوتاهی آیین زردشت را به عنوان (دین کتاب ) به رسمیت شناختند، در حالی که بر علیه آیین مزدایی صف آرایی کردند و آن را بدعت خواندند. آن دسته از کردها که به عقاید قدیمی پایبند ماندند، مجبور شدند اعمال عبادی و اعتقادی خود را مخفی نگه دارند .ادیان تلفیقی کردی که قبلاً در مورد آنها بحث شد، در حال حاضر در کردستان به رسمیت شناخته شده اند (ایزدی ،یارسان و…)

کردهای مسلمان،عربی را به عنوان زبان مذهبی خودشان پذیرفتند، ضمناً، زبان کردی را به عنوان وسیله اصلی روابط اجتماعی در زندگی روزانه به کار می بردند.از طرف دیگر غیر مسلمان، آنهایی که به آیین های عبادی و اعتقادی مختلف خود پایبند هستند،هنوز از زبان کردی برای سنت ها و آیین های مذهبی خود بهره می گیرند در مورد نوشتن با خط (الفبای) نوشتاری ویژه می توان به ایزدی ها اشاره کرد ، آنها الفبای رمزی خود را توسعه دادند و کتابهای  مقدس خود جلوه[۱] و مصحف رش[۲] (کتاب سیاه) رابه وسیله آن نوشتند.سایر اجتماعات مذهبی به عنوان مثال نظیر یارسان برای آوا نویسی سرودهای مذهبی از الفبای عربی در شکل فارسی آن استفاده می کردند .همچنین تلاش کردهای غیر مسلمان در پیوند جزم گرایانه خود با ریشه ها {خاستگاه }، زبان و کشور خود را موفقیت آمیز بود در زیر به چند مورد اشاره می کنیم:

ایزدی ها معتقدند که، آنها از نطفه آدم خلق شده اند، با این توضیح که آدم دو جنسی بود (وجود دوحالت  زنانگی و مردانگی توام ) در حالی که همه مردمان دیگر حاصل ازدواج  آدم وحوا بودند. دهکده (لالیش ) بر بالای کوه (اپیوتیموس )( واقع در منطقه شیخان در کردستان مرکزی )برای ایزدیها مقدس است ، زیرا آنها معتقدند  که این کوه اولین اقامت خداوند بود ، بعد از اینکه خداوند سه هزار سال در یک کشتی در دریا {سرگردان} بود بر اساس عقاید ایزدها ،خداوند در بهار هر سال و همزمان با جشن سال نو که معمولاً در اولین چهارشنبه  آوریل  بر گزار می شود با اجتماع ایزدی ها ملاقات به منظور بحث در مورد وقایع سال آتی و همچنین دادن اخبار سال نو به جهان و ساکنان آن و بستن قرار داد در زمینه (پرداخت عوارض ) یا مالیات با آنها صورت می گیرد که خداوند با زبان کردی با آنها صحبت می کند.

فداییان یارسان تا اندازه ای خود را شبیه نور می پندارند.انها معتقدند که اجتماع مذهبی آنها تنها اجتماع مذهبی است که رازهای فاش نشدنی  خداوند  را در اختیار دارد.حضرت محمد پیامبر مسلمانان از گفتن این رازها به انها دریغ کرده است، (پیر بنیامین ) بزرگ از (هفت فرشته )یارسان ،کسی که بعنوان (همزاد ) خداوند انجام وظیفه می کند، این رازها  را از خداوند  دریافت کرده و آنها را به زبان کردی به فداییان یارسان منتقل کرد، بدین ترتیب زبان کردی به یک زبان مقدس تبدیل شد. گذشته از این ، برخی شخصیت های اسطوره ای در عقاید مذهبی یارسان نظیر (باب نواز)و سلطان سهاک[۳] (هر دو شخصیت تجسم وجود خداوند هستند) وجود دارد، و همچنین بر اساس عقاید انها کردستان زادگاه خداوند (dayirak ) است. مادر خدا ، کسی که سلطان سهاک را به صورت (ابستن مقدس ) {بکر زایی} به دنیا آورد ، یک دوشیزه کرد متعلق به قبیله جاف است.

هانلورکوهلر کسی که به طور علمی در مورد دیدگاه کردها در مورد خودشان تحقیق کرده است ،در بررسی ها و مطالعات برجسته خود که به عنوان رساله دکتری برای دانشگاه (freie) برلین انجام داد،نشان داده است که ایزدی ها  ،یارستان و اجتماعات مذهبی مشابه در کردستان گروهای کردی  با درجه بالایی از( خودگرایی) هستند.او معتقد است که این نمونه از گروهای متعصب و جزم گرایی که ذکر آنها رفت یک واکنش ناخودآگاه به فرضیات اهانت آمیزی که به وسیله اعراب در رابطه با خاستگاه و منشاء کردها بیان شده است .اعراب همان طور که قبلاً هم اشاره شد، برای توجیه بر چسب (شهروندی درجه دوم ) و زبان درجه دوم د ر ارتباط با جایگاه موقعیت  کردها و زبانشان از تبیینات خیالی بهره می گیرند.

پایه گذاری اسلام و توسعه آن در کردستان در قرن هفتم میلادی به نقطه عطف مهم در تاریخ کردی بدل شد.در این دوره اجتماعات مذهبی تلفیقی کردی قبل از هم زبانان  مسلمانان برای ایجاد زبان نوشتاری از زبان محاوره ای ناب اقدام کردند. زیرا در میان کردها اجتماعات مذهبی تلفیقی زیادی وجود داشت و موسسه ای هماهنگ کننده وجود نداشت .هر اجتماع مذهبی ، سنت های مذهبی خود را که به صورت شفاهی منتقل شده بود با گویش و الفبای محلی به صورت مکتوب در می آورد . بدین ترتیب سنت های نوشتاری مختلف توسعه یافت . گویش  (گورانی) در راستا نقش ویژه ای  را ایفا کرد، قدیمی ترین متون کردی دوره اسلامی که به دست ما رسیده اند و متونی که بیشتر مذهبی هستند، با این گویش نوشته شده اند .از جمله این متون می توان  سرود های مذهبی یارسان تحت عنوان (بهلول) را نام برد که هفتصد سال بعد از مرگ مسیح به صورت مکتوب درآمد. نوشتن متون مذهبی یارسان در همین حول وحوش زمانی شروع شد و تا قرن شانزدهم ادامه  یافت. این متون به صورت کتابهای مستقل در آمد، به نظر می رسد  که مهمترین آنها (دفتر پیردیوری ){کتاب پیر دیوری} باشد زیرا حدس زده می شود که به وسیله سلطان سهاک نوشته شده باشد. بیشتر این متون به صورت نثر مسجع نوشته شده اند،و همه آنها در یک کتاب واحد تحت عنوان (سرنجام)جمع اوری شده است.همچنین،سرانجام شامل مقداری نوشته های منثور به عنوان (کلام) شناخته می شود. نثر مسجع  موزون برای مشخص شدن آنهنگین بودن آن باید با صدای بلند خوانده شود . بعضی از قسمتهای ((سرانجام )) به وسیله محقق  کرد (صدیق صفی زاده بوره کی) که در تهران ساکن است منتشر شده است .او (سرانجام ) را مورد بررسی و مطالعه قرار داده و قسمتهای محدودی از آن را به فارسی ترجمه کرده است.

دین یارسان، بیش از چندین قرن ، دوره ای از شکوفایی را در کردستان به ویژه در امیرنشین اردلان تجربه کرد.این امیرنشین به وسیله (باوا اردلان) در قرن چهاردهم تاًسیس شد. مناطق قره داغ، خانقین، کرکوک که قبلاً زادگاه کردهای گوران بودند، همه آنها به این امیر نشین تعلق داشت (شهرزور)پایتخت این امیر نشین بود،  مردم این شهر امروزه با کردی کرمانجی میانه (که اصطلاحاً سورانی هم نامیده می شود) تکلم می کنند. بدین علت که مذهب رسمی این امیرنشین بزرگ یارسان بود و همچنین بدین علت که این مذهب با گویش گورانی مرتبط بود،گورانی به زبان رسمی کردها در سراسر منطقه وسیعی از کردستان تبدیل شد. واقعیت این بود که (یارسان) یک دین اجتماعی  بود ، به همین سبب نقش تاًثیر گذاری داشت. فداییان یارسان از تعدادی از فقیر ترین اقشار اجتماعی کردها تشکیل شده بودند به همین دلیل برخی از کردهایی که با کرمانجی میانه تکلم می کردند، این گویش را نیز به کار می بردند.گمان می رود که سلطان سهاک ، خداوند یارسان،از اهالی شهر (برزنجه ) بوده ،که مردم آن در گذشته و همچنین امروز نیز با زبان کرمانجی میانه (سورانی)تکلم می کنند. اگر چه مردم ((برزنجه)) با ان گویش تکلم می کردند (پیوسته بودند ) آنها یک استثناء بودند .به وسیله آموزش های مذهبی یارسان ،گویش گورانی به ویژه در میان بخش های فقیر جامعه  به شدت گسترش یافت. به علاوه، بسیاری از کردهای روشنفکری که خارج از قلمرو های گورانی زندگی کی کردند ،گورانی را به عنوان زبان نوشتاری  خود پذیرفتند.اگر ما عارف بزرگ بابا طاهر همدانی (۱۰۱۰-۹۳۵م) را به عنوان یک استثناء تلقی کنیم؛ کسی که اشعار معروف رباعی وی با ترکیبی از لهجه لکی و گورانی نوشته شده است، به این نتیجه می رسیم که بیشتر شاعران سرشناس یارسان در خلال قرون ، اشعار خود را منحصراً با گویش گورانی می نوشتند. این شاعران عبارتند از (باوا یادگار) (در قرن هشتم در شهرزور  به دنیا آمد)، (یال بگی )(۱۵۵۴-۱۴۹۳م) و خان الماس لرسانی (۱۷۲۸-۱۶۶۲م)، دو نفر آخر به دلیل پیش گویی هایشان د رمورد ایران و شرق وجهان  مشهور شده اند. بسیاری از شاعران کرد سرشناس مسلمان، در قرون اخیر با گویش گورانی شعر می نوشتند، از جمله ملا پریشان کرد .او یک مسلمان شیعه بود که به شدت با عقاید یارستان و دراویش مخالف بود. سایر شاعران نظیر(صیدی هورامی) (۱۸۴۲-۱۷۸۴)، ملا عبدالرحیم مولوی تاوه گوزی (۱۸۸۲-۱۸۰۶) شایسته است که نامشان ذکر شود.این دو نفر ازشاعران سرشناس کرد و مسلمان سنی هستند. شایسته یادآوری است که مسلمان و دراویش کرد از فرقه های دراویش ،نتوانست مانع رشد و شکوفایی گویش گورانی شود. شکوفایی ادبیات در امیرنشین اردلان با نشو نمایی رو به رشدموسیقی همراه بود . موسیقی یک عنصرذاتی فرهنگی اجتماع مذهبی یارسان بود. در همین رابطه ،این مساًله شایسته توجه است که کردها در شرق و جنوب کردستان ، جایی که فرهنگ گورانی گسترش یافته بود ،ترانه ها را ((گورانی)) می نامند.به طور طبیعی رنسانس فرهنگی و زبان شناختی گورانی،همه روشنفکران کرد را سرمست و مغرور کرد .در همین راستا ،خانای قبادی (۱۷۵۹-۱۷۷) شاعر بزرگ کرد ،کسی که به طور حتم در زبان و ادبیات فارسی وارد بود،در یک شعر کردی این مساًله را نشان می دهد:

گر چه می گویند فارسی شکر است

کردی برایم بس شیرین تر است

معلوم است نزد دنیای بد اندیش

خشنود است هر کس به زبان خویش

امیرنشین مقتدر اردلان شایسته سپاس و قدردانی است، چون دین یارسان و زبان مقدس گورانی کردی را درهمه جای کردستان توسعه داد. اگر چه، امیرنشین ها کرد قدرتمند دیگر به مذهب سنی وفادار ماندند، و با آنان که به آیین یارسانی اعتقاد  داشتند مخالفت می کردند، بسیاری از کردها به دین یارسانی گرویدند.

در قرن شانزدهم خشونت و افراطی گری مذهبی و همچنین تحول سیاسی در کردستان، سرنوشت  دین یارسان، زبان کردی و مردم کرد را تحت تاًثیر قرار داد. ما می دانیم که سلسله عثمانی که در پایان قرن بیستم پایه گذاری شده بود و به مذهب اسلامی سنی پایبند بودند  با نام مذهب بر علیه سایر مذاهب وارد جنگ شدند،که شامل مسیحیان و مسلمانان شیعه مذهب می شد.در اوایل قرن شانردهم شاه اسماعیل صقوی که قبلاً به آن اشاره شد، یک سلسله شیعه  را در ایران پایه گذاری کرد و خود در صدر این سلسله مذهبی قرار گرفت.هر دوی این سلسله ها (عثمانی و صفوی ) با بی رحمی پیروان مذهب مقابل را را مورد شکنجه  قرار می دادند با توجه  به این امر که امیرنشین های کرد دارای مذهب سنی و صفوی شیعه مذهب  بودند ؛ به نوبه خود  دشمنان عقیدتی همدیگر بودند،عثمانی ها برای اتحاد و هم پیمانی با کردها مشکل کمتری داشتند.باهمکاری نظامی کردها ، عثمانی ها به دولت صفویه حمله کردند و پایتخت آنها(تبریز) را تسخیر و ویران نمودمد.اخوت و برادری میان کرد و ترک منجر به عقد یک پیمان سیاسی شد.در نهم اگوست ۱۵۱۵میلادی عثمانی ها و شاهزاده کرد یک معاهده را امضاء کردند ،آنها بر همبستگی دو منطقه در مقابل نفوذ بیگانگان توافق کردند.بنابر این پیمان ، بنیانی برای نحوه تعامل با کردها برای امپراطوری بعدی عثمانی بود .معاهده شامل یک بند در مورد تضمین استقلال داخلی مناطق کردنشین بود.بندی که سلطان عثمانی به آن وفادار نماند. دانستن این نکته جالب است که بر خلاف عداوت و خصومت مذهبی دو طرفه،عثمانی ها و صفویه بعدها به منظور نابودی و برانداختن حاکمیت امیرنشین های کرد با هم همدست شدند. در همین راستا ، آنها (عثمانی و صفویه)نمایندگان خود را برای حفظ موقعیت سلطه خود به فرمانروایی کردستان برگزیدند. در سال ۱۶۳۹عثمانی و صفویه متحد شدند، بر اساس معاهده (زهاب)کردستان را میان خود تقسیم کردند ،به علاوه طرفین تلاش کردند که شاهزاد های کرد را بر علیه یکدیگر بشورانند.

امیرنشین اردلان که به لحاظ مذهبی سنی و شیعه نداشت ، در موقعیت بسیار خطرناکی قرار گرفت بود.و به منظور محافظت از خود مجبور به امضای موافقت نامه هایی هم با پادشاه ایران و هم با سلطان عثمانی شدند.در چنین موقعیتی، توسعه بیشتر دین یارسان و زبان گورانی در کردستان قابل تصور نبود.

شایسته  ذکر و یادآوری است که فشار ایران و عثمانی بر کردها پیامدهای دیگری نیز داشت. کردهای روشفکر در امیرنشین های کردی که حالا به عثمانی وابسته بودند ،احساس ناسیونالیستی  شدیدی را توسعه دادند.این امر باعث تقویت زبان و فرهنگ کردی شد.در قرن شانزدهم وگویش کرمانجی شمال به یک زبان نوشتاری تبدیل شد.این فرایند از امیرنشین شمالی بوتان آغاز شد، و به تدریج به بقیه بخش های شمالی کردستان گسترش پیدا کرد. کردهای دانش آموخته در آنجا علاقه خود را به فرهنگ و زبان کردی ، و به تقویت و غنی سازی آن ابراز داشتند. بدین ترتیب سنن ملی خود را گسترش دادند . یادآوری ین نکته در ارتباط با کتاب (شرفنامه)حائز اهمیت است (۹۷/۱۵۹۶) که به وسیله شاهزاده و محقق کرد شرف الدین  بتلیسی (۱۶۰۳-۱۵۴۳) نوشته شده است . اگر چه او این اثر را به زبان فارسی نوشت اما درون مایه داستان گونه و جالب توجهی  دارد . آن کتاب در مورد تاریخ امیرنشین های کرد است و اطلاعاتی درباره آداب و رسوم و سنتهای  کردی به دست می دهد.در این اثر ، اسامی بسیاری از خانهای کرد وقهرمان  اسطورهای کرد نظیر رستم و گرکین آمده است. نکته قابل توجه آن است که شرف نامه مرزهای کردستان را مشخص میکند، او کردستان را به مانند یک سرزمین واحد و یکپارچه توصیف می کند.زمانی که شرفنامه از زبان ، ادبیات و خانهای موروثی سخن به میان می آورد ،تفاوت ها را نیز بازگو می کند.

نوشتن این اثر به زبان فارسی مبین این امر است، که کردها مسلمان در آن زمان هیچ گونه سنت نوشتاری برای نوشتن زبان کردی در اختیار نداشتند. برخلاف این روند، از قرن شانزدهم تلاشها ی بیشتری در این زمینه صورت گرفت: علی ترامخی اولین کتاب گرامر عربی  را در سال(۲/۱۵۹۱) به زبان کردی نوشت، همان طور که او اشاره کرده است،تا آن زمان دانش آموزان کرد منبع قابل ذکری برای مطالعه به زبان عربی در اختیار نداشتند، که به عنوان یک منبع اصلی از آن استفاده کنند، این اثر بعد ها به وسیله( ملا یونس هلکتاینی ) بسط داده شد (وفات در سال۱۷۸۵م)هلکتاینی به زبان کردی سه مقاله در مورد علم نحو عربی نوشت (ملای جزیری ) روحانی کرد مسلمان (۱۶۴۰-۱۵۷۰)از جمله پیشگامان شکوفایی ادبی و زبان شناختی کرد بود. او اشعار کردی را همطراز با اشعار شاعر بلند آوازه فارس حافظ شیرازی در نظر می گیرد. غرور و خود آگاهی ملی ملای جزیری در شعر زیر نمایان است:

(من یک گل رز از باغ بهشتی بوتان هستم)

من یک شمع درخشان در شبهای تاریک کردستان هستم )

شاعرانی نظیر فقیه طیران (۱۶۶۰-۱۵۹۰)ملا احمد بتایی (۱۴۹۵-۱۴۱۴)و علی حریری ۰۱۵۴۱-۱۴۲۵م) خدمات ارزنده ای را از طریق هنر به زبان کردی نمودند. با خلق اثر حماسی (مم و زین) (یک اثر همطراز با (رمیو و ژولیت ) در سال ۵/۱۶۹۴به  وسیله احمد خانی (۱۷۰۷-۵۱/۱۶۵۰)شاعرعارف و اندیشمند ملی کرد،این تلاشها به اوج خود رسید. بعد از مرگ خانی، روحانی کرد ملا محمد بایزیدی (تولد در سال ۱۷۹۱) پیکار روشنفکری شمالی را ادامه داد. بایزیدی به واسطه اثرش درمورد آداب وسنن قبایل کرد و ناهنجارهای اجتماع کردی شناخته شده است.

بدین ترتیب در کردستان دو گونه زبان نوشتاری وجود داشت:گورانی در شرق و جنوب و کرمانجی  در شمال به طور کلی عواملی نظیر عدم یکپارچگی کردستان و تقسیم بندی آن به تعداد زیادی امیر نشین، فقدان یک دولت یک پارچه یا قدرت مرکزی ،عدم حضور یک مذهب مشترک ، رویه ی سیاسی حاکمان عثمانی و ایران که بر دشمنی شاهزاده های کرد تاکید داشت، باعث شد که کردها فرصتی برای ساختن یک زبان رسمی نوشتاری از میان دو گویش اصلی کردی پیدا نکنند، علاوه بر این ، قدرت جدیدی که در قرن هیجدهم در کردستان ظهور کرد ، به یکباره موقعیت گورانی را تا حد زبان شفاهی صرف تنزل داد. در اواخر قرن نوزدهم ، امیرنشین اردلان برای رهایی از نفوذ عثمانی با پادشاهان قاجار متحد شد. بعد از این رویداد، عثمانی ها از متحد و هم پیمان خویش شاهزاده ی بابان در خواست کردند تا از آنها برعلیه شاهزاده های اردلان حمایت کنند. بابانها به آسانی می توانستند  قلمرو اردلان را اشغال کرده و قلمروی امیرنشین خود را توسعه دهند. بدین علت که بابانها با زبان  کرمانجی میانه  (سورانی )تکلم می کردند ، این لهجه فرصت گسترش چشمگیری بدست آورد، به ویژه بعد از اینکه ابراهیم پاشا، شاهزاده بابان شهر سلیمانیه  را در سال ۱۷۸۴بنا نهاد و آن را پایتخت خود قلمداد کرد. قرن نوزدهم شاهد شکوفایی لهجه کرمانجی میانه سلیمانیه ای بود. بزرگترین شاعران و نویسندگانی که با گویش سورانی کار می کردند ، که اخیراً موقعیت یک زبان نوشتاری را به دست آوردند ،عبارتند از:محوی (۱۹۰۴-۱۸۳۰)کردی (۱۸۵۱-۱۸۴۴)، سالم (۱۸۶۹-۱۷۸۰)، نالی( ۵۸/۱۸۵۸-۱۸۰۰)، شیخ رضا طالبانی (۱۹۰۹-۱۸۳۷) وفایی(۱۹۱۴-۱۸۴۴)، کویی(۱۸۹۶-۱۸۱۷)، سالم سنه یی(۱۹۰۹-۱۸۴۵).

اگر چه گویش کرمانجی میانه سلیمانیه به یک زبان نوشتاری فرا منطقه ای تبدیل شد، ولی می توان گفت که (گویش مادری )بیشتر شعرای بزرگ  کرد گورانی بود.مناطق مهم کردهای گورانی عبارتند از :کرکوک ،کفری، اطراف رودخانه سیروان ،خانقین ،قره داغ و قبایل جباری ،طالبانی و زنگنه ازجمله قبایل متعدد گوران هستند که گویش اصلی گورانی را رها کردند . بدین ترتیب این گویش زیبا و غنی موقعیت خود را به عنوان یک زبان ادبی در شرق و مرکز کردستان از دست داد و همان طور که سعید خان کردستانی اشاره کرده است به زبان پیر زنان گوشه وکنار کوچه های سنندج تبدیل شد .گویش جدید سلیمانیه از ترکیب گویش شهرزور ،گویشی که متعلق به کردهای اردلان بود و گویش قلا چوالان بوجود آمد.قلا چوالان آخرین پایتخت شاهزاده های بابان بود. کردها سلیمانیه علاقمند به تداوم توسعه آن بودند.امروز ، برجسته ترین شاعران نویسندگان منطقه گوران با گویش سلیمانیه می نویسند، از جمله این افراد می توان از روحانی سرشناس کرد ملا عبدالکریم مدرس و پسرش محمد فاتح یاد کرد.این نکته بیشتر شایسته یاد آوری است که بزرگترین نوآورعرصه شعر،شاعر بزرگ دوران مدرن عبدالله گوران (۱۸نوامبر ۱۹۶۲-۶/۱۹۰۴)با گویش سلیمانیه می نوشت. پیامد سرکوب خیزش ملی کرد بر علیه قدرت مرکزی و امپراطوری عثمانی در میانه قرن هجدهم و فروپاشی همه امیرنشین های کرد نظیر امیرنشین قدرتمند بوتان تضعیف گویش کرمانجی شمال درمنطقه جنوب وشرق کردستان بود.گویش یاد شده به عنوان زبان نوشتاری کردهای شمال که با گویش کرمانجی شمال تکلم می کردند باقی ماند، و به وسیله روشنفکران کرد و موٌسسات فرهنگی که در اواخر قرن نوزدهم به وسیله کردهای متکلم به گویش کرمانجی تاٌسیس شده بودند ، توسعه  داده شد، انتشار روزنامه کردستان برای اولین بار در سال ۱۸۹۸از جمله این فعالیت ها بود که در جهت توسعه این گویش صورت گرفت. بعد از تقسیم بی رحمانه و خشونت آمیز کردستان – به عنوان  پیامد جنگ جهانی اول زبان کردی با وضعیت استعمار نو مواجه شد. متفقین (بریتانیا کبیر و فرانسه ) مانع از آن می شدندکه کردها یک دولت مستقل را تشکیل دهند. کردستان میان پنج کشود جدید که به وسیله قدرت های برتر و در راستای استراتژی ها و منافع اقتصادی آنها بوجود آمدند.یا با آن موافق بودند، ترکیه، ایران،عراق، سوریه و آذربایجان شوروی.

دولتهای ملی جدید که تحت کنترل ترک ها و عرب ها و فارس ها بودند، با مرزهای ساختگی و با کمک  فاتحان اروپایی شکل گرفتند، برای استحاله فرهنگی کردها تلاش کردند ، چون قادر نبودند که کردها را به لحاظ نظامی نابود کنند، از این رو که زبان قویترین عناصر هویت ملی است،همه این کشورها که رویکرد نظامی یا سایر روش های غیر دمکراتیک در قبال کردها داشته و یا هنوز هم دارند ،از تکلم و یا نوشتن به زبان کردی به طور کامل ممانعت به عمل می آورند ،یا تسامع بسیار برای استفاده از آن تحت نظارت شدید به خرج می دادند. ترکیه (به عنوان بخشی از ترکیزه سازی )کاربرد زبان کردی را ممنوع کرد و کسانی که آنرا به کار می برند به شدت مجازات می کرد.هفتاد سال ظلم و سرکوب شدید و مداوم وجدان ملی کردها را تقویت کرده است، ولی این امر مانع از توسعه و شکوفایی زبان کردی شده است .گویش کرمانجی شمال (گویش جزیره)که علی رغم همه این شرایط مشکل به عنوان زبان نوشتاری کردهای شمالی به کار برده می شود، برخی از مشکلات درون زبان شناختی مواجه بوده و هنوز هم  است

کردها ی روشفکر سوریه به ویژه اعضاء خانواده (بدرخان) از حضور فرانسه در اداره { راس قدرت } سوریه و لبنان برای خدمت به زبان کردی و توسعه آن استفاده کردند.علاوه بر انتشار برخی مجلات به زبان کردی نظیر هاوار، ستاره (ئه ستیره)، روژا نو  و روناهی جلادت بدرخان(۱۹۵۱-۱۸۹۶)یک نوع الفبای لاتین را برای زبان کردی (گویش کرمانجی شمال )توسعه داد، که هنوز هم کردهای متکلم به به زبان کردی کرمانجی شمال از آن استفاده می کنند.این الفبا اشکالات متعددی دارد ، به ویژه در مورد آواهای ویژه ای که در سایر گویش ها وجود دارد ، اما این الفبا ما به ازاء نوشتاری ندارد {….} به هر حال زمانی که فرانسه این منطقه را ترک کرد،همه این مجلات و فعالیت ها ممنوع شدند. فرانسه جنوب غرب کردستان را بدون هیچ تضمینی برای حفظ حقوق کردها در مقابل دولت ملی عرب تازه تاٌسیس سوریه ترک کرد.

کردهای عراق بیشتر از سایر همزبانان خود در دولت های همسایه در راستای رشد و توسعه  زبانشان فعال بودند.بعد از جنگ جهانی اول کردها ی جنوب به وسیله شیخ محمود برزنجی (اکتبر ۱۹۴۵-۹/۱۸۸۲)یک سیتم پادشاهی را بنیاد نهادند.در ابتدا شیخ محمود از طرف قوای اشغالگر بریتانیا در بغدادبه عنوان حاکم  کردستان جنوبی به رسمیت شناخته شد .وقتی که مردم شیخ محمود را به عنوان شاه کردستان بر گزیدند، این امر منجر به در گیری میان نیروهای بریتانی و کردها شد و کردهای جنوب به وسیله نیروی نظامی بریتانیا به یکی از کشورهای ملی عرب تازه تاٌسیس شده یعنی عراق ضمیمه شد . در خلال تقریباً پنج سال از حاکمیت شیخ محمود بر کردستان ،کردها ی دانش آموخته  برای توسعه زبان کردی تلاش کردند . دولت کرد ،تعدادی روزنامه  به زبان کردی منتشر کرد و تعدادی مدارس  کردی دختران وپسران دانش آموز تاًسیس کرد. نیروی آشغالگر  بریتانیا نیز روزنامه های وابسته به خودشان رابه زبان کردی منتشر می کردند) تیگه یشتن  راستی) (درک حقیقت) و(پیشکه وتن)(پیشرفت ). دو مرد انگلیسی به نام های (ماژور سوان )و (ماژور توول) که از اعضای نیرو های اشغالگر بریتانیا  در رشد و گسترش زبان کردی سهیم بودند .ماژور سوان یک کتاب در مورد دستور زبان کردی و همچنین یک کتاب درسی به زبان کردی نوشت .او حتی به کردهایی که می توانستند مقاله ای به زبان کردی برای روزنامه (پیشکه وتن) بنویسد  پول می داد، مقالاتی که برای همه خوانندگان  روزنامه قابل فهم باشد ، ضمن اینکه در آنها از لغات کردی مناسب و معیار استفاده شده باشد. زبان رسمی گویش سلیمانیه  بود. به دنبال  تاًسیس (پادشاهی ) (قانون زبان محلی ۱۹۳۱) مقداری حقوق فرهنگی به مردم کردستان جنوبی ضمیمه  شده به عراق اعطا می کرد، که در هر حال این قانون به طور کامل به اجرا در نیامد و علی رغم این مسله ، کردها روشنفکر برای غنی سازی و توسعه  زبان کردی تلاش می کردند .گام اول اصلاح الفبای رایج عربی فارسی ،با هدف ایجاد یک نظام  فنوتیک مدرن برای زبان کردی بود،که توان بیان ونگارش تمام آواهای زبانی را داشته باشد.به این منظور انجام این امر ،افزون علائم و تکیه های  زبانی ویژه، برای نگارش آواهای ویژه زبان کردی که در زبان عربی وجود نداشت ضروری می نمود.کلنل توفیق وهبی (۱۹۱۸-۱۸۹۱) واژه شناس واز مقامات ارتش ، از پیشگامان این حرکت بود .زمانی که تلاش چشمگیر علمی وی در تقابل با قوانین ملی گرایانه عربی وزارت فرهنگ عراق قرار گرفت ، فعالیت وی با ممنوعیت مواجه شد.دلیل این امر این بود که هیچ (علائم خارجی )یا حروف کردی نمی توانست جایگزین حروف عربی مقدس شود،حروفی که قرآن با آن نوشته شده بود.این نکته شاییسته یاد آوری است که حروف الفبای رایج عربی به لحاظ ریشه ای نه عربی و نه اسلامی بود.این حروف در دوره قبل از اسلام وجود داشتند،و منشاء آن الفبای آرامی قدیم می باشد،به عنوان مثال از زبان باستانی یهود مشتق شده است،افزون بر این مطبوعات کردی و کتب درسی مدارس ابتدایی که توسط دولت عراق منشر می شد از این الفبا استفاده نمی کردند، الفبای که نو شده و سازگار با زبان کردی بود،در میان کردها هم ناشناخته بود.

وهبی در زمان حیات خود میخواست کار دیگری انجام دهد، این کار ،تنظیم الفبای لاتین برای نگارش زبان کردی بودکه مبنای زبان شناختی آن زبان انگلیسی بود. تلاش وی ناموفق بود، زیرا دولت عراق مباحث مذهبی اسلامی نظیر ممنوعیت انتشار الفبای (مسیحیت اروپایی)در عراق مسلمان را تبلیغ می کرد.

در همین ارتباط ، این نکته را باید یادآور شوم که وهبی عهده دار هشت پست وزارتی در عراق بود.لازم به ذکر است که حروف الفبای لاتین وهبی ،نظیر حروف الفبای بدرخان (که الفبای وی کمتر بر کاربرد زبان شناختی انگلیسی متکی بود و به جای آن بر الفبای فرانسوی و ترکی تکیه داشت) مشکلات متعددی داشت ذکر این نکته ضروری است که اگر این دو پژوهشگر در این زمینه با هم همکاری می کردند شاید امروز مردم کرد نیز یک نظام الفبای لاتین بهتری داشتند.

در عراق مطبوعات و رادیو و انتشارات کردی تا زمان سقوط پادشاهی در چهاردهم جولای ۱۹۵۸،منحصراً با گویش سلیمانیه کار می کردند،که آن به اشتباه (کردی سورانی) نامیده می شد.بی توجهی (کردی سورانی )به گویش کرمانجی شمال که در عراق ( بادینانی ) گفته می شود باعث شد که کردهای متکلم به گویش کرمانجی شمال از آموزش زبان و همچنین مطبوعات کردی دور افتند .دولت عراق به سهم خود، به منظور ایجاد شکاف میان کردها و همچنین تحکیم موقعیت حکومت خود در میان آنها به تداوم این وضعیت بحرانی دامن می زد.

یاد آوری این نکته ضروری است که کردهای ایران تحت تاًثیر توسعه زبان کردی در عراق قرار داشتند.این مساًله با این واقعیت مرتبط است، که از همان اول، کردهای عراق یک رابطه سیاسی قوی با همزبانان کرد عراقی خود داشتند.علاوه بر این ارتباط نزدیکی میان گویش های کردستان ایران (مکری ،اردلانی ،لکی و کلهری )و (گویش سورانی) عراق وجود دارد.به علاوه کردهای ایران از الفبای مشابه با کردهای عراق استفاده می کردند.از الفبای اصلاح شده شرقی برای اولین بار در سال ۱۳۴۵شمسی (۶۷/۱۹۶۶)برای چاپ یک برگزیده اشعار استفاده شد این امر پیشتر به دلیل فشار سیاسی بیش از حد و همچنین هزینهٌ بالای اقتصادی امکان پذیر نبود.به دلیل اینکه کردهای عراقی که با گویش سورانی کار می کنند، برخی از انواع زبان (نوشتاری معیار ) در ایران وعراق به وجود آمده بود، که  می توان از آن به عنوان کرمانجی میانه ،یاد کرد.

موقعیت زبان کردی در زمان اتحاد جماهیر شوروی نباید مورد غفلت قرار گیرد.در دوره حاکمیت لنین و تا پایان دهه ۱۹۲۰،منطقه محل سکونت کردها  دارای حاکمیت خود مختار بود و بعنوان کردستان سرخ شناخته میشد.در اوایل در این منطقه برای نوشتن (از حروف الفبای آمریکایی و بعد از الفبای لاتین استفاده می شد، بعد از آنکه موقعیت خود مختار کردستان از دست رفت وبه آذربایجان ضمیمه شد، رژیم  استالین و کارگزاران قدرتمند آذربایجان ،کردها را مورد اذیت وآزار قرار دادند .واژه کرد وهمچنین تکلم به زبان کردی در آذربایجان قدغن شد.در میان هشت جمهوری شوروی که در آن کردها در آنها زندگی می کردند .فقط روسیه و ارمنستان  زمینه  ای برای رشد و شکوفایی  زبان کردی را فراهم کردند.کردهای دانش آموخته در هر دو جمهوری برای توسعه زبان کردی تلاش می کردند، اگر چه در هر دو جمهوری ، آنها مجبور بودند از (الفبای سیریلک ) برای نوشتن زبان کردی استفاده کنند.با وجود این می توان گفت که کردها در هر دو جمهوری با الفبای لاتین و شرقی آشنایی داشتند.(کردهای سرخ) از طریق تماس با کردهای ایران ،عراق ،سوریه و همچنین تماس با کردهای همسایه در کشور ترکیه توانستند یک زبان نوشتاری زیبا بر اساس گویش کرمانجی شمال و همچنین برخی از ویژگیهای گویش کرمانجی میانه به وجود آورند.

به منظور رسیدن به یک ایده کلی و نتیجه گیری ،به زندگی خصوصی خودم وارد می شوم و علاقمند هستم که از این زاویه برخی عقاید و دیدگاه هایی را که از تجربیات شخصی ام گرفته ام شرح دهم.

زمانی که در نیمه اول دهه ۱۹۵۰در دانشگاه  بغداد در رشته فیزیک ، ریاضی و علوم تربیتی تحصیل می کردم، از قبل می دانستم به هر حال روزی در مدارس متوسطه در کردستان تدریس خواهم کرد..به همین دلیل می خواستم زمینه را برای یاد گیری بهتر دانش آموزان کرد با زبان مادری که کاملاً با آن غریبه بودند فراهم کنم/من از قبل زمینه لازم را برای انجام این کار داشتم.پدر من یک پژوهشگر مسلمان بود ،او چندین  زبان را آموخت و من را با فرهنگ های مردمان همسایه آشنا کرد.من حقوق اسلامی ،فلسفه و الهیات  را از او و سایر عالمان کشور آموختم،دانستن  زبان عربی و فارسی و همچنین ادبیات آنها ، برای انجام این مطالعات لازم بود.من خیلی زود ،یعنی زمانی که هنوز یک دانشجو بودم ،متوجه شدم که زبان کردی دارای مشکلات متعددی است و تا به امروز مانده اند.

۱-یک سیستم الفبایی واحد برای زبان کردی وجود ندارد.در عوض ،سه نوع  الفبای مختلف وجود دارد،که عبارتند از: الفبای شرقی (اصلاح شده عربی و فارسی) و الفبای لاتین و الفبای سیریلیک ، الفبایی که با زبان کردی سازگار است، البته بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی دیگر مجالی برای خودنمایی و توسعه  زبان کردی در مملکت استقلال یافته وجود ندارد و حتی می توان گفت فراموش شده است از طرف دیگر الفبای شرقی هنور مطرح و زنده است ،هر چند دارای یک سبک قدیمی و غیر اقتصادی است، یاد گیری آن کمی مشکل است و برای زبان کردی محدودیت های را ایجاد کرده است.الفبای  لاتین برای نوشتن (زبان کردی )بسیار مناسب است ، اما موانع مذهبی و سیاسی باعث ایجاد محدودیت برای یادگیری و توسعه آن شده است .علاوه بر این ، الفبای لاتین بدرخان نیازمند اصلاح است.بدین ترتیب ،کردها با الفباهای متعدد می نویسندکه این باعث ایجاد مانع برای تبادل زبانی میان خودشان شده است .من به عنوان یک دانشجو ،قبلاً بر این عقیده بودم و امروز نیز همان نظر را دارم ، که فقدان یک الفبای واحد و همبسته ، یک فاجعه بزرگ را برای مردم کرد رقم زده است.وجود الفبای مشترک باعث ایجاد ارتباط بهتر میان کردها و همچنین باعث سهیم شدن کردها در یک مجموعهگویش ها و الگوهای بیانی متعدد و همگرا خواهد شد .من در اینجا از یک همگرایی .نه یک اتحاد مطلق سخن می گویم.یک زبان واحد نیازمند دستور زبان واحد است که امروز به هیچ وجه وجود ندارد. بعد از آن ،مسئله بسیار مهم ، وجود یک الفبای واحد است.من معتقدم ،قبلاً نیز همین اعتقاد را داشتم،که الفبای لاتین باید اصلاح شده و استفاده از آن تشویق شود.تشویق به نوشتن به نوشتن زبان کردی با الفبای لاتین و توسعه آن ، به این معنی نیست که الفبای شرقی به طور کامل رها شود. در هر حال وضعیت سیاسی  و مذهبی اجازه  این کار را نمی دهد . رژیم صدام حسین (دلشاد مریوانی ) مدرس کرد را به خاطر آموزش شگردانش  با الفبای  لاتین به جای الفبای عربی اعدام کرد.

۲- دو نوع زبان نوشتاری وجود دارد که به البته هیچ کدام به طور کامل استاندار شده نیستند، این مشکل در دهه ۱۹۵۰ تا به امروز وجود داشته است.

۳- زمانیکه من در بغداد دانشجو بودم ، زبان کردی دارای اصطلاحات تخصصی فنی و علمی نبود. بدون داشتن چنین اصطلاحاتی نوشتن کتابهای علمی به زبان کردی غیر ممکن است .ساخت و ابلاغ  این واژگان و اصطلاحات  برای یک شخص واحد تا حد امکان ناپذیر است ،اما  متخصصان  رشته های باید در این زمینه با هم همکاری کنند و به توافق جمعی برسند .بر این اساس  من ایده  را از زمانی که دانشجو  بودم مطرح کردم و مشوق آن بودم تاًسیس(اکادمی زبان کردی )یک ضرورت است با چند تن از دوستان دانشجو در رشته های دیگر دانشگاهی (کمیته توسعه زبان کردی )را تاًسیس کردیم .یاد آور می شوم که نقطه نظرات سه گانه ارائه شده  در مقاله ای به زبان کردی تحت عنوان (آموزش زبان کردی) که در سال ۱۹۷۵آن را به بغداد نوشتم ، توضیح داده شد است.

در اکتبر سال ۱۹۵۵در دو مدرسه متوسطه در کرکوک (کردستان جنوب ) معلم دروس ریاضی و فیزیک بودم .از همان ابتدا سعی کردم با زبان مادری شاگردان تدریس کنم .تا آن زمان آموزش به زبان کردی در مدارس راهنمایی کردستان ممنوع بود، به همین دلیل نظام سیاسی مرا تحت  فشار گذاشت و در نهایت نظام انضباطی و تنبیهی آموزش و پرورش مرا به بصره در جنوب عراق تبعید کرد.در دو سالی که در کرکوک تدریس می کردم زمینه را برای به وجود آوردن کتاب درسی مقدماتی فیزیک و ریاضی به زبان کردی فراهم کردم .در سال ۱۹۶۰توانستم کتاب فیزیک مقدماتی  رابا زبان کردی تحت عنوان مقدمه ای بر علم مکانیک و خواص ماده منتشر کردم.

در تابستان ۱۹۵۶به سوریه و لبنان سفر کردم در انجا با تعدادی از روشنفکران،شعرا و نویسندگانی که با گویش کرمانجی کار می کردند ، ملاقات کردم.

عثمان صبری (۱۹۹۳-۱۹۰۵)، قادر خان(۱۹۷۲-۱۹۱۶)، مادام روشن بدرخان ،احمد خان نامی و…. ازجمله این افراد بودند، ما  دربارهٌ  تاٌسیس (اکادمی زبان کردی )و تلاش برای علمی کردن این ایده ،همچنین در مورد ایجاد الفبای واحد در زبان کردی گفتگو کردیم .متن توافق نامه این ملاقات ، با دست خط عثمان صبری ،که اکنون در قید حیات نیست ، در کتاب من با عنوان (کردی با زبان  لاتین)که در سال ۱۹۵۷ در بعداد منتشر شد، چاپ شده است.مسافرات مشابهی در تابستان ۱۸۵۷ به کردستان شرق و تهران انجام دادم در کرمانشاه با نویسنده کرد فاتح علی حیدری  زیبا جویی ودر سنندج با نویسنده نامدار ،روحانی کرد آیت الله محمد مردوخ کردستانی (۱۹۷۵-۱۸۸۵) ملاقات کردم .هر دوی آنها ابراز علاقه کردند که برای توسعه  زبان کردی تلاش کنند.

 آموزش پرورش کردی در مدارس راهنمایی عراق با توجه دلیلی که قبلاً بیان کردم ممنوع بود بنابر این من مجبور بودم که کارم را به صورت خصوصی دنبال کنم، من توانستم تعداد زیادی از دانش آموزان ، معلمان و دیگر افراد را با نوشتار زبان کردی با الفبای لاتین به وسیله کتاب درسی ذکر شده در بالا (کردی با الفبای لاتین ) آشنا کنم .در طول سالهای که در کرکوک به سختی کار می کردم ، همچنین در زمان تبعید در بصره و بعدها در بغداد ،توانستم اصطلاحات کردی برای بی شماری از واژگان فنی در رشته فیزیک ، ریاضی و برخی دیگر از علوم بسازم. این واژگان در قالب فرهنگ لغت ، جلد اول در سال ۱۹۶۰در سلیمانیه و جلد دوم در سال ۱۹۶۱در هولیر منتشر کردم. ضمن اینکه در دانشکده علوم تربیتی سرگرم تدریس زبان و ادبیات کردی بودم .بعد از کودتای ژنرال قاسم در چهاردهم جولای ۱۹۵۸و تاًسیس جمهوری عراق ،موٌسسات آموزشی در کردستان می توانستند از زبان کردی استفاده کنند .از پایان دهه ۱۹۶۰،شیمی دان کرد کمال جلال غریب که متاسفانه در میان ما نیست ، در این کار با نهایت موافقیت ادامه داد.

تا حدود زیادی دستیابی به زبان نوشتاری کردی واحد دور از دسترس است.دستیابی به یک زبان واحد نوشتاری بدون مطالعه و مقایسه دستور زبان گویش ها و شیوه های بیانی مختلف امکان پذیر نیست .برای رسیدن به این هدف .من تحقیقات شرق شناسی و همچنین لغت شناسی شرقی که شامل یک توالی سه مرحله ای زبان باستانی ،میانه و جدید ایرانیان می باشد بررسی کرده ام .نتایج پژوهش من در مورد مقایسه گویش های کردی (کرمانجی شمال و جنوب و زمینه های نزدیکی میان آنها ) در دو کتاب منتشر شده است :۱- زبان نوشتاری کردها،(۱۹۷۵) ۲- به سوی یک زبان کردی واحد (۱۹۷۶)، در این کتاب به منظور کمک به همه متکلمان گویش های مختلف کردی برای درک بهتر همدیگر ،پیشنهاداتی ارائه کرده ام .

در فاصله ای که این اثر منتشر شده است ،برخی از نویسندگان و موًلفان از این پیشنهادات استقبال کرده اند.در روش شناسی کار خود از پایان نامه(استانداریزه کردن و درست نویسی  زبان بلوچی (تاٌلیف خانم (اورنیا جوهانی )بلوچ شناس پیروی کرده ام.

چه باید کرد؟

بدین منظور:

۱-تاٌلیف یک فرهنگ جامع (کردی – کردی)که تمامی واژگانی را که در زبان کردی به کار می رود،در بر گیرد .این فرهنگ لغت باید در بر گیرنده  لغات خارجی و واژگان جدید وارد شده در همه گویش ها و همچنین بیانات اصطلاحی باشد.درحال حاضر با توجه به امکانات فنی الکترونیکی این امر امکان پذیر است، حتی در شرایطی  که اکنون در آن قرار داریم.

۲-این کنفرانس بین المللی هر سال باید بر گزار شود یا حداقل هر دوسال یکبار.

۳-موٌسسات کردشناسی باید تاٌسیس شود ، آنها باید بر پژوهش های گویش شناسی کردی تمرکز کنندو با لغت شناسی کردی- ایرانی نظم جدیدی ایجاد کنند .مطالعاتی که تا به امروز در مورد زبان کردی به صورت تخصصی صورت پذیرفته است، زبان کردی را در چارچوب مطالعات  ایران شناسی بررسی کرده است. امروز لغت شناسان  کرد باید زبان کردی  رابه کانون مطالعات  خود تبدیل کنندو سمت و سوی مطالعات ایران شناسی را به پروژه کردشناسی تغییر دهند.رابطه ومطالعات  ایران شناسی و کردشناسی  شبیه  رابطه فیزیک و ریاضی است ،در مطالعه فیزیک و ریاضیات صرفاً به عنوان یک وسیله کمکی به کار گرفته می شود .در این ارتباط ،ریاضیات نمی تواند زیر مجموعه فیزیک باشد و این چیزی از ارزش ریاضیات کم نمی کند.بین کردشناسی و مطالعات ایرات شناسی هم رابطه ی مشابهی وجود دارد .اگر مطالعات ایران شناسی در کانون توجه قرار و علاقمندی ما باشد،کردشناسی یک نقش کمکی را برای نیل به این منظور فراهم می کند .اما کردشناسی بدین شیوه عملی نمی شود .کردشناسی صرفاً به توسعه {حوزه های }خود است. یکی از وظایف  کردشناسی پژوهش  وسیع و پیگر در مورد گویش های مشابه با زبان کردی توسعه نیافته نظیر زازا،گوران فیلی ،لکی ،لری ، و کلهری و….می باشد.به علاوه گویشهای مشابه  با زبان کردی نظیر گویش مازندرانی  و نایینی که تا کنون پژوهشی در مورد آنها صورت نگرفته است ،باید به طور کامل مورد بررسی قرار گیرد.من بر این عقیده ام که (دامنه  فراوانی )زبان کردی بیشتر از آن است که امروز تصور می شود.

۴-ضرورت پروژه ای برای تاٌلیف  یک (فرهنگ ریشه یابی لغات کردی ) مدتهاست احساس می شود.

۵- برای پیشبرد بیشتر پژوهش های کرد شناختی باید ارتباط علمی  با آکادمی علوم و هنر کردی که در سال ۱۹۵۸در استکهلم سوئد  تاٌسیس شده است وجود داشته باشد.

۶-در آینده نزدیک و قابل پیش بینی کردها دارای کشور مستقل نخواهند  بود. بنا بر این باید خودشان در رابطه با مسئله زبان کردی و توسعه بیشتر آن تلاش کنند.بنابر این یک راه حل باقی می ماند:یک موٌسسه برای توسعه و ارتقای زبان کردی باید به وجود آید.برای مثال این موسسه باید پستهای دانشگاهی برای کرد شناسی در بسیاری از دانشگاها  ایجاد کند.در چنین شرایطی ، احتمالاً علاقمندی بیشتری برای کردشناسی نه تنها در کردستان و در میان کردها بلکه در اروپا ،آمریکا،کانادا ،اسرائیل و استرالیا وجود خواهد داشت

*این متن به صورت سخنرانی در یک کنفرانس بین المللی در سال ۲۰۰۰میلادی در شهر برلین آلمان ارائه شده است

   منبع : فصلنامه فرهنگی – ادبی – اجتماعی ” زڕێبار ” شماره ۵۹ و ۶۰ سال ۱۳۸۴


[۱] کتاب جلوه اصول و قواعد مذهبی ایزدیها را بیان میکند(مترجم)

[۲] مصحف رش حاوی دستوراتی در باره ی امور ایردی و رفتار با غیر ایزدی و چگونگی خلق زمین و آسمان …می باشد (مترجم)

[۳] سلطان اسحق که در زبان محلی سلطان سهاک تلفظ می شود،پسر شیخ عیسی برزنجی از سادات موسوی است.اهل حق ظهور سلطان اسحاق را در اواخر قرن هفتم هجری (پیردیوری )می نامند و او را مقنن و مجدد آیین حقیقت گفتهاند(مترجم)

چاوێک بخشێنە بۆ ....

“زه‌رب” کورتە چیرۆکێگ لە کەیوومەرس بەڵەدە

کاکه زه‌رب سینی. وه‌ت: ئا. وه‌تم:چه‌نێ؟ هڵم ده‌م و لۊتم له ناو دکانه‌گه‌یش دیار بۊ. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *